1- مقدمه: نقش کرامت نفس در تربیت دینی
در جستوجوی مسیر درست تربیت باید به سراغ کسی رفت که بر تمامی خصوصیات روحی و نفسانی انسان احاطه دارد و علم مطلق به ویژگیهای او را داراست و او کسی جز خالق انسان نیست. خداوند ربّالعالمین که تربیت او در مورد همه افراد بشر اعمّ از انسانهای عادی و پیامبران اعمال شده است. توجه به این نکته، مهمترین ویژگی تربیت دینی (اسلامی) آن است. همچنین از خصوصیات دیگر این نظام تربیتی، کمال مطلق آن است که تمام جنبههای شخصیت آدمی چون ابعاد ایمانی، عقلانی، اجتماعی، عاطفی و اخلاقی را مورد پرورش قرار داده است. علاوه بر این با فطرت انسانی سازگار بوده و به همهی جنبههای فردی و اجتماعی و مادی و معنوی آن توجه دارد.
مکتب تربیت الهی که قرآن کریم و اهلبیت علیهمالسلام مروج آن هستند، مبتنی بر اصل مهمی به نام تکریم است. خداوند در قرآن کریم میفرماید: وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ (اسراء آیه 70) (به تحقیق ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و گرامی داشتیم.)
مربیان در این مکتب، کرامت انسانی را پایه تربیت قرار میدهند و همواره توصیهها و دستورالعملهای تربیتی و الگوهای رفتاری را بر اساس کرامت نفس انسانی طرح و دنبال میکنند.
در منابع حدیثی توصیهای از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که باید به عنوان یک دستور العمل مهم تربیتی همواره مد نظر قرار گیرد، ایشان فرمودهاند:
«أَكْرِمُوا أَوْلاَدَكُمْ وَ أَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ يُغْفَرْ لَكُمْ» (مکارم الاخلاق، ج1، ص222)
«فرزندانتان را گرامی بدارید و آنان را به شایستگی تربیت کنید تا خداوند شما را بیامرزد»
براساس این حدیث باید ابراز کرد که تکریم یک مقدمه و نیاز اساسی در امر تربیت است. به عبارت دیگر، شاکلهی تربیت صحیح با اکرام فرزند تحقق خواهد یافت. در حقیقت این حدیث جایگاه اساسی کرامت نفس در تربیت دینی را نشان میدهد.
لازم به ذکر است که توجه و رعایت هر زیرساخت تربیتی، در آینده منجر به بروز رفتاری خاص خواهد شد. البته اگر این زیرساختها سالم یا مدیریت شده نباشند؛ نتایج مطلوب نیز مشاهده نخواهد شد. یکی از مهمترین مصادیق این زیرساختها رعایت کرامت نفس است.
هر گاه شخصی ارزشِ وجودی خود را بشناسد و این احساس ارزشمندی در نزد خودش بالا رود کرامت نفس پیدا میکند، و هر چه این حس در فرد افزایش یابد و به آن توجه کند، به همان میزان از خطاهایش کاسته میشود. بنابراین، نتیجهی کرامت نفس، کاهش خطاست. بدین ترتیب، الگوی تربیت باید توجه به کرامت نفس باشد. در حدیثی از امیرمومنان علیهالسلام نقل است که فرمودند:
«مَن كَرُمَت عَلَيهِ نَفسُهُ، لَم يُهِنها بِالمَعصِيَةِ» (غررالحکم، ح8730)
«هركس براى خودش ارزش قائل باشد، آن را با معصيت، بىارزش نمىسازد.»
طبق حدیث فوق، فرد دارای کرامت نفس، خودش را با گناه خوار نمیکند. پس یکی از ثمرات داشتن کرامت نفس دوری از گناه است.
علاوه بر حدیث فوق، در فرمایشی از امام سجاد علیهالسلام یکی دیگر از نتایج کرامت نفس، این طور بیان شده است:
«مَن كَرُمَت عَلَيه نَفسُهُ هانَت عَلَيهِ الدُّنيا» (تحف العقول، ص278)
«هر كس براى خودش ارزش قائل باشد، دنيا نزد او خوار مىشود.»
بنا بر این حدیث نورانی، برای انسانهای کریم النفس، دنیا و امور مادی بیارزش است. زیرا معمولاً دنیاخواهی برخواسته از شهوات و تمایلات نفسانی انسانهاست که آدمیان برای رسیدن به آن، تن به هر خواری و پستی و پلشتی میدهند. البته باید این نکته را مد نظر داشت که منظور از دنیا در اینجا همان معنای دنیای ملعونه یا مذموم است نه دنیای کفاف، چرا که طلب رزق حلال و بینیازی از مردم، خود یکی از اصلی ترین عوامل تحصیل و نگه داشتن کرامت نفس است.
آدمی اگر کرامت نفس پیدا کند، دوری از هوا و هوس در رفتار او ظاهر میشود، چنانچه امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
«مَن كَرُمَت عَلَيهِ نَفسُهُ هانَت عَلَيهِ شَهوَتُهُ» (نهجالبلاغه، حکمت449)
«هركس براى خودش ارزش قائل باشد، شهوت (هوا و هوس) نزد او خوار است.»
در واقع کرامت نفس پایهی بنایی است که بر روی آن، شخصیتی که هوا و هوس را بیارزش میداند؛ پایهگذاری میشود.
در متون روایی و تُراث گرانسنگ شیعی، اهمیت ویژهای به موضوع کرامت نفس داده شده است و روایات فراوانی -که به برخی از آن اشاره شد- در این باره از حضرات معصومین علیهم السلام شرف صدور یافته که این نشانگر میزان اهمیت و نقش مؤثر و کارکرد زیرساختی آن در امر تربیت است.[1]
البته روشن است که هر چند از ثمرات کرامت نفس کاهش نافرمانی است، با این حال باید حتماً میان بروز شیطنت در رفتار کودکان و نوجوانان با نافرمانی تفکیک قائل شد. نافرمانی و شیطنت در دوره پیش از بلوغ نگرانکننده نیست. اگر شکلگیری شخصیّت افراد بر اساس کرامت نفس تحقق یافته باشد؛ پس از دورهی رشد و بلوغ، پدیده نافرمانی در میان آنها به مراتب کمتر مشاهده میشود.
متربی در این دوره متعهد به تبعیت از خدای متعال، امام عصر علیهالسلام، والدین و مربّی خویش است و عدم پیروی از آنها، در هر موردی برای فردی که کرامتِ نفسانی مانند موتورخانهای در وجودش روشن است؛ احساس زبونی و پستی را به دنبال دارد. لذا این حس به او اجازهی خطا، معصیت و نافرمانی را نمی دهد.
امیرمومنان علیهالسلام در کلامی گهربار به کارکرد تربیتی و رفتاری کرامت نفس چنین حکیمانه اشاره فرمودند:
«مَنْ كَرُمَ أَصْلُهُ حَسُنَ فِعْلُهُ » (کنزالفوائد، ج1، ص349)
هرکس کرامت در ریشه او باشد، عملش نیکو گردد.
اصل به دو معنا میتواند باشد یکی ریشهی خانوادگی و دیگری ریشهی وجودی که هر دو نشانگر نقش زیرساختی کرامت در وجود انسان است.
با توجه به آنچه بیان شد برای آن که علاج واقعه را پیش از وقوع صورت داد؛ در امر تربیت، معلم اعتقادی و والدین باید به این ضرورت مهم تربیتی توجه ویژه داشته باشند تا اثرات آن را در آینده مشاهده کنند.
2- مفهومشناسی کرامت نفس
کرامت نفس واژهای مرکّب از دو کلمه است. کرامت به معنای بزرگواری و نفس، به معنای جان آدمی. کرامت بر خلاف تصوّر رایج که آن را به معنای جود و سخاوت میدانند، در زبان عربی به معنای شرافت و بزرگواری است و به انسان شریف، کریم میگویند. چنانچه در آیه 19 سوره تکویر خداوند حضرت جبرئیل را این چنین توصیف میکند:
«إِنَّهُۥ لَقَولُ رَسُول كَرِيم» رسول کریم، به معنای فرستاده ارجمند و شریف است.
این واژهی کریم، در آیات قرآن، هم برای خداوند (انفطار-6)، هم برای رزق (حج-50) و هم در مورد قرآن (واقعه-77) به کار رفته است. در نتیجه کرامت به معنای بزرگواری و ارزشمندی است و بخشش و جود یکی از صفات و شاخههای درخت کرامت است.
کرامت نفس آن است که فرد، برای خودش یک ارزش، شرافت و بزرگواری قائل باشد. جوهر اصلی کرامت نفس در هر فرد رعایت تقواست.
یکی از جامعترین عبارات در مورد جایگاه اخلاق در کرامت نفس را امیرمومنان علیهالسلام بیان فرموده است. آن حضرت، در توصیف انسان کریم میفرماید:
«اَلْكَريمُ يَرى مَكارِمَ اَفْعالِهِ دَيْنا عَلَيْهِ يَقْضيهِ، اَللَّئيمُ يَرى سَوالِفَ اِحْسانِهِ دَيْنا لَهُ يَقْتَضيهِ» (غررالحکم، ص311)
انسان بزرگوار شریف، رعایت رفتار بزرگوارانه را مانند بدهی و قرضی به گردن خود مىداند كه بايد آن را بپردازد و انسان فرومايه، احسانهاى گذشتهی خود را طلب خود از ديگران مىداند كه بايد آنها را پس بگيرد.
انسان کریم میبایست در پنج حوزه اصول اخلاقی را رعایت کند:
- اخلاق ارتباط خویشتن با خویش
- اخلاق ارتباط جمعی در تعامل و ارتباط با دیگران
- اخلاق ارتباط با نعمتهای گوناگون خداوند
- اخلاق ارتباط با دیگر مخلوقات الهی که حیوانات هم جزء آن هستند
- اخلاق ارتباط با محیط زیست
رفتار کریمانه در این پنج حوزه اخلاق را مانند بدهی و قرضی به گردن خود بداند که باید آن را پرداخت کند. و انسان پست کاملا برعکسِ چنین عقیدهای دارد.
شاخصههای کرامت نفس که در جوامع حدیثی شیعه، از اهل بیت علیهم السلام روایت شده عمدتاً شاخصههایی با رنگ و بوی اخلاقی است که از جمله آنها خویشتنداری[2]، خوشخلقی[3]، نرمخویی[4]، احسان[5]، وفای به عهد[6]، آبروداری[7] و سادگی [8] است.
1-2 لئامت یا اهانت مفهوم مخالف کرامت نفس
در فرهنگ روایی به عنوان متضاد مفهوم کرامت نفس از لئامت و اهانت استفاده شده است. لئامت به معنای پستی است. لئیم انسانی است که شخصیّت خیلی پایینی دارد. به عنوان مثال پیرامون مسئلهی احسان و ارتباطش با آبرو نقل است که امیرمومنان علیهالسلام فرمودند:
«الْكَرِيمُ مَنْ صَانَ عِرْضَهُ بِمَالِهِ وَ اللَّئِيمُ مَنْ صَانَ مَالَهُ بِعِرْضِه» (غررالحکم، ص68)
«کریم کسی است که آبرویش را با بذل مالش حفظ میکند وانسان لئیم کسی است که مالش را با بذل آبرویش نگه میدارد.»
فردی که شخصیتش پایین است، ابایی از انجام دادن کارهای پست ندارد و از آنها هم دوری نمیکند زیرا اولویّتش کرامت و تقوا نیست. این فرد به رذالتهای عملی تن میدهد و خودش، خودش را پایین آورده و بیشخصیت میکند. حفظ شخصیت از ارکان کرامت نفس است که انسان لئیم به شدت از آن دور است. کرامت و لئامت فرد ریشه در دوران قبل از بلوغ افراد دارد و تابع الگوی رفتاری مربی و والدین است. زمانی که والدین یا استاد، فرزند یا متربّی خود را خُرد میکنند، در حقیقت او را برخلاف اصلِ کرامت نفس تربیت میکنند. اهانت تنها مربوط به توهین نمیشود، بلکه هنگامی که توقع انجام تکلیف فراتر از توان نیز از فرزند داشته باشیم هم بر اساسِ اصلِ کرامت نفس پیش نرفتهایم.
2-2- اعتماد به نفس مفهوم رقیب غیردینی کرامت نفس
کرامت نفس کمتر مورد استفاده در ادبیات روانشناسی و آثار تربیتی است. در ادبیات غربی مفهوم اعتماد به نفس به شدت مورد تأکید است. موضوع اعتماد به نفس، یک نهضت تربیتی و روانشناختی است که از حدود سال 1960 میلادی آغاز شد و سپس منجر به یک جنبش روانشناختی و تربیتی در غرب گردید. اعتماد به نفس به این معناست که فرد، توانمندیهای خود را بشناسد و بتواند آنها را به کار گیرد.
در جوهر معنای اعتماد به نفس، هیچ جهتگیری ارزشی وجود ندارد و تنها به استعدادها و ظرفیتهایی که امکان بروز در هر فرد دارند و میتوانند بالفعل شوند توجه میکند. افراد فاقد این ویژگی، معمولا نیازمند تأیید شدن توسط دیگران هستند. اعتماد به نفس ممکن است با بیحیایی هم جمع شود. متأسفانه امروزه معمولاً فشار زیادی بر متربّیان و فرزندان برای افزایش اعتماد به نفس، آورده میشود که نتیجه آن شکست و آسیب رشدی سنگینی است که مخاطبان با آن مواجه میشوند. اما باید دقت نمود که تشویق با فشار، متفاوت است. تشویق یعنی پس از هر موفقیت، بدون اطلاع قبلی، مربی دینی یا والدین به فرد مورد نظر خود هدیّه یا کادویی بدهند یا خواسته مورد علاقه او را اجابت کنند؛ اما فشار، یعنی بیان مشروط بودن رسیدن به خواسته، پس از موفقیت است که استرس بالایی را به نوجوان یا کودک متحمّل میکند.
به هرحال افزایش اعتماد به نفس و رسیدن به موفقیت باید همراه با تزکیهی اخلاقی باشد؛ همانگونه که به طور مثال در فرهنگ زورخانهای در کنار تقویت استعداد بدنی، به رشد نگاه جوانمردی در میان افراد توجّه میشد یا در فرهنگ سامورائیهای ژاپن در کنار آموزش مهارتهای رزمی از تزکیهی اخلاقی غفلت نمیشد.
با کمال تأسف اگر امروزه شاهد رشد خشونت و بیرحمی در جامعه هستیم، یکی از دلایل آن، افزایش انسانهایی است که اعتماد به نفس بالایی دارند و موفقیتهایی نیز در زندگی خود کسب کردهاند و اکنون جرأت انجام دادن کارهای بزرگتر و خطرناکتر را به دست آوردهاند و چون احساس بینیازی از دیگران میکنند؛ به سرکشی و طغیان روی میآورند.[9] نتیجه آن که علیرغم اهمیّت اعتماد به نفس، نباید رشد و تربیت بر مبنای آن باشد بلکه باید بر مبنای کرامت نفس تنظیم شود.
مهمترین نکتهی تربیتی در مورد اعتماد به نفس، نحوهی افزایش آن است. چنانچه در چند سطر قبل گفته شد، برخی از مربّیان و والدین برای پرورشِ روحیه اعتماد به نفس، نوجوانان را تحت فشار قرار میدهند. استرس نتیجهی وعدهای است که ما در قبال انجام عملی توسط آنان به فرزندان میدهیم. اگر همین پاداش را بدون بیان و وعده به او بدهیم، فرایند پاداش و جایزه نیز برقرار شده است. همین که او بداند این هدف دلخواه، پس از موفقیت در انجام فلان وظیفه بوده برای رسیدن به اهداف بعدی ترغیب میشود.
2-3-عزّت نفس مفهوم رقیب دینی کرامت نفس
یکی از مهمترین خصیصههای کرامت نفس، عزّت نفس است. عزّت در زبان عربی به زمین سختی که امکان کشت در آن وجود ندارد؛ اطلاق میگردد. در برابر این واژه، ذلَّت قرار دارد. ذلّت به زمین نرم گفته میشود. انسان ذلیل، انسانی است که در برابر دیگران منعطف و نرم است. انسان عزیز نیز فردی محکم، پابرجا و سخت است.
خداوند نیز چون در برابر هیچکس کوتاه نیامده و نمیآید لایقترین موجود به وصف عزّت است. عزّت و ذلّت به خودی خود هیچ بار ارزشی در معنا ندارند. براساس تعالیم دینی، آدمی گاهی باید عزیز و گاهی ذلیل باشد. خداوند با دقت فراوان، این واژه را جهت کوچکی و خاکساری در برابر والدین به کار برده است: « وَاخفِض لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحمَةِ وَقُل رَبِّ ارحَمهُما كَما رَبَّياني صَغيرًا» (سبأ-24) همچنین مومن باید در برابر مومنان ذلیل و در برابر کفار عزیز باشد: «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ» (مائده-54) در حقیقت فردی که داری عزت نفس و کرامت نفس است در مواجهه با اعمال زشت و گناه محکم ایستاده و پاسخ منفی میدهد.
خلاصه و جمعبندی:
امر تربیت، در مکتب الهی که قرآن کریم و اهلبیت علیهمالسلام مروج آن هستند، مبتنی بر اصل مهمی به نام تکریم است؛ به این معنی که میبایست اشخاص ارزشِ وجودی خود را بشناسند. هر چه این حس در افراد افزایش یابد و به آن توجه شود، به همان میزان از خطاهای افراد کاسته میشود.
طبق احادیث، فردی که کرامت نفس دارد، خودش را با گناه خوار نمیکند. پس یکی از ثمرات داشتن کرامت نفس دوری از گناه است. همچنین ، برای انسانهای کریم النفس، دنیا و امور مادی بیارزش است.
کرامت نفس به معنای بزرگواری و شرافت انسان است و جود و کرم یکی از شاخصه های آن به حساب میآید. جوهراصلی کرامت نفس در هر فرد رعایت تقوای الهی است. و در تربیتی که بر محور کرامت نفس استوار است رعایت اخلاقیات نقش اول را برعهده دارد. اعتماد به نفس و تعبیر و تفسیر عمومی آن رقیب غیردینی امر کرامت نفس است.
یکی از مهمترین خصیصههای کرامت نفس، عزّت نفس است و فردی که داری عزت و کرامت نفس است تن به ذلت گناه نمیدهد و در برابر آن محکم ایستاده و خویش را ذلیل نمیکند.
در مقالهی بعدی به راهکارهایی برای افزایش کرامت نفس در دانش آموزان خواهیم پرداخت.
1-مَن كَرُمَت نَفسُهُ صَغُرَتِ الدُّنيا في عَينِهِ (غررالحکم، ح9130)
هر كه كرامت نفْس داشته باشد، دنيا در چشمش خُرد و ناچيز آيد.
مَن كَرُمَت نَفسُهُ قَلَّ شِقاقُهُ و خِلافُهُ .(غررالحكم، ح9051)
هر كه كرامت نفْس داشته باشد، كمتر مخالفت و ناسازگارى كند.
النَّفسُ الكَريمَةُ لا تُؤثِّرُ فيها النَّكَباتُ .(غررالحكم، ح1555)
سختىها و مصائب، در نفْسِ گرانمايه تأثير نمى گذارد.
برای مطالعه بیشتر به باب کرامة النفس در کتاب غررالحکم مراجعه نمایید.
2- مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيْهِ شَهَوَاتُه (نهجالبلاغه، حکمت449)
3- إِنَّ مِنَ الْكَرَمِ لِينَ الْكَلَام (کافی، ج8، ص24)
4- مِنَ الْكَرَمِ لِينُ الشِّيَم(تحف العقول، ص80)
5- الْكَرِيمُ مَنْ بَذَلَ إِحْسَانُهُ اللَّئِيمُ مَنْ كَثُرَ امْتِنَانُهُ (غررالحکم، ص67)
6- مِنَ الْكَرَمِ الْوَفَاءُ بِالذِّمَمِ (من لایحضره الفقیه، ج4، ص391)
7- ألكرم ايثار العرض على المال أللّؤم ايثار المال على الرّجال (غررالحکم، ص71)
8- ألكريم أبلج أللّئيم ملهوج. (غررالحکم، ص18)
9- آیات 6 و 7 سوره علق: كَلَّا إِنَ الْإِنْسانَ لَيَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى: حقا که انسان طغیانگر است زمانی که میبیند بینیاز شده است.
دیدگاه خود را بنویسید