کلیپ روز دهم: اعتقاد پوزیتیویستی
گزیدهای از بسته آموزشی مرزبانی اعتقادی
متن روز دهم: تیر در پا
در درسهایی که به ما داده میشود، با این عبارتها روبرو میشویم:
انسان باید مواظب باشد که با عجله و شتابزدگی نماز نخواند و در حال نماز، به یاد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد و متوجّه باشد که با چه کسی سخن میگوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند عالم، بسیار پست و ناچیز ببیند و اگر انسان، در موقع نماز به این مطلب کاملاً توجّه کند، از خود بیخبر میشود. چنانچه در حال نماز، تیر را از پای مبارک امیرالمؤمنین؟ع؟ بیرون کشیدند و آن حضرت متوجّه نشدند... .
مگر نه این است که ما عموماً، در نماز همه جا هستیم، غیر از نماز! مگر نه این است که نمازهای ما بیشتر پیاز است تا نماز! پس اشکال فرمایش بالا در چیست؟ آیا غیر از این است که معلّمان و علمای بزرگوار برای آموزش و تأکید بر حضور قلب بیشتر ما در نماز چنین مطالبی را فرمودهاند و میفرمایند؟
مشکل در قسمت آخر عبارت است، آنجا که دربارۀ امیرالمؤمنین(علیه السلام) نقل شده که هنگام نماز تیر از پای مبارکشان بیرون کشیدند و ایشان به جهت تمرکز در نماز، متوجّه نشدند.
با پیگیری این داستان و سند آن مشخّص میشود که یک صوفی تمام عیار، از تبار اصحاب سقیفه، به نام «ابوالفضل رشیدالدّین میبدی» در سال 520 هجری قمری در تفسیر خودش به نام «کشف الاسرار» این روایت را اینگونه نقل کرده است:
و در آثار بیارند که علی...
همین! در کدام آثار؟ چه کسی آورده؟ هیچ! روایتی کاملاً بیسند و بیاعتبار!
اصل ماجرا چیست؟ چرا شیاطین چنین چیزی را جعل نمودهاند؟
اینجا نیز پای شکلات و برلیان در میان است. یکی از مهمترین آیاتی که در شأن امیرالمؤمنین(علیه السلام) نازل شده است، «آیه ولایت» است:
<إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ>
تنها و تنها ولی و صاحب اختیار شما، خدا و پیامبر اوست و همچنین کسانی که ایمان آورده و نماز به پا داشته و در حال رکوع نماز، زکات میدهند.
روایات صحیح و قوی فراوانی از شیعه و غیر شیعه در تفسیر این آیه وارد شده است که وقتی امیرالمؤمنین(علیه السلام) در مسجد نماز میخواندند، در حال رکوع، فقیری به مسجد وارد شد و درخواست کمک کرد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) که جز انگشتر چیزی در دست نداشت، در همان حال، دست مبارکش را به سمت فقیر دراز کرد و اشاره کرد که او انگشتر حضرت را بردارد. یعنی مولا با اینکه نماز میخواند و در مقابل خدا قرار گرفته بود و حضور قلب و خشوع هم در مقابل خدا داشت، امّا این حضور قلب او باعث نشد که از محیط اطرافش غافل شود. محیط اطراف هم باعث نمیشود که حضور قلب امام از بین برود و این از خصوصیّات امام معصوم(علیه السلام) است.
روایت با مهارت جعل شده است تا بعدها افرادی چون «فخر رازی» ادعا کنند آن فردی که در حال نماز به کلّی از خود، بیخود شده که حتّی حواسش به بیرون کشیدن تیر از پایش هم نبود، چگونه حواسش به فقیر بوده و انگشتر به او داده است! تا نتیجه بگیرند «آیه ولایت» دربارۀ حضرت امیر(علیه السلام) نیست. از سوی دیگر خلیفه دوم نیز بعد از مدّتی همین کار را کرد و در حال رکوع، انگشتر به فقیر داد تا تعیین مصداق آیه، مورد تشکیک واقع شود.
علاوه بر این، حتّی اگر فرض کنیم که سند روایت صحیح باشد، باز هم این موضوع نمیتواند خللی به اصالت و اهمیّت «آیه ولایت» وارد کند. زیرا معنای «حضور قلب در نماز» این نیست که فرد «گیج و منگ» شود. این فرض، خطا و ناصواب است. مثلاً در نماز جماعت، مأموم که باید حضور قلب داشته باشد، واجب است که حواسش به امام جماعت نیز باشد و همراه او، اعمال خود را به جای آورد؛ همچنین امام جماعت، نسبت به شرایط نمازگزاران باید حسّاس باشد. همچنین اگر فرد در حال نماز متوجّه شود که مسجد نجس شده، باید نماز را بشکند و مسجد را تطهیر کند و سپس نماز خود را بخواند. این امور با حضور قلب مورد نظر الهی، قابل جمع است. طواف کردن به دور کعبه با نماز خواندن قابل جمع نیست، امّا میتوان نماز خواند و در ضمن آن به کعبه نیز نگاه کرد. پس اگر در یک وظیفه شرعی، بتوان در راستای قرب الهی کاری کرد، امیرمؤمنان(علیه السلام) کسی نیستند که آن را از دست بدهند. از جمله آن امور، «صدقه دادن در حال نماز» است. این آیه خود نشان میدهد که چنین کاری بسیار مورد رضایت خداوند بوده است. خدایی که برای هر رکعت نماز، دو سجده قرار داده، هم او، چنین کاری را زیبا و پسندیده دانسته است. طبیعی است که هر فرد در نماز، باید توجّهش به آییننامه نماز باشد که این توجّه، خود دقیقاً به معنای توجّه به خداست. علاوه بر این، درسهای گذشته را به یاد آوردید؛ فراموش نکردهایم که اساساً خود امیرالمؤمنین(علیه السلام) و رفتار ایشان «میزان الاعمال» هستند.
گزیدهای از دوره آموزشی «بزرگ استراتژیست دوران»