آموزش مفاهیم دینی به کودکان، نقشی اساسی در شکلگیری شخصیت و هویت دینی آنها ایفا میکند. این آموزش، به کودکان کمک میکند تا با مبانی اعتقادی و اخلاقی دین آشنا شده و در مسیر درست زندگی گام بردارند.
در آموزش مفاهیم دینی به کودکان، باید به نکات مهمی توجه کرد. نخست، این آموزش باید متناسب با سن و درک کودک باشد. مفاهیم دینی باید به زبانی ساده و قابل فهم برای کودکان ارائه شوند. دوم، آموزش باید جذاب و پرهیجان باشد تا کودکان از آن لذت ببرند. استفاده از روشهای مختلف آموزشی مانند قصهگویی، شعر، بازی و سرگرمی میتواند در جذابتر کردن آموزش مؤثر باشد. و سوم، آموزش باید به صورت مستمر و پیوسته باشد. تکرار آموزههای دینی در قالبهای مختلف، به تثبیت آن ها در ذهن کودکان کمک میکند.
در این مقاله به یکی از اصول آموزش دین به کودکان از کلام امام صادق علیه السلام پرداخته شده است.
روش آموزش دین به کودک: خداجویی فطری است
والدین و مربیان دینی برای این که کودکان در نوجوانی و جوانی تکالیف دینی را انجام دهند باید به نکاتی توجه کنند و آن ها را به کار بندند. نخست این که بدانند بنا بر آموزههای قرآن و تعالیم پیامبر و خاندان معصوم او علیهم السلام، خداجویی و دین، ریشه در فطرت انسانها دارد؛ هر کودکی که به دنیا میآید به صورت پیش فرض خداپرست است؛ اما القائات و آموزشهای مستقیم و غیرمستقیم، توسط والدین و عوامل بیرونی، باعث افتادن پرده بر روی فطرت و انحراف فرد از مسیر خداپرستی میشود.(1)
نقش والدین و معلم در تربیت دینی
از مهمترین تکالیف پدر و مادر و مربی دینی نسبت به فرزند، علاوه بر آموزش اعتقادات درست، این است که میبایست محیط مناسبی برای بُروز، شکوفائی و تکامل باورهایی که در فطرت او قرار داده شده است، فراهم کنند. به همین جهت، اتخاذ شیوهی صحیح آموزش اعتقادات به کودکان بسیار اهمیت دارد. گاه پدر و مادرها به خاطر آن که دوست دارند فرزندشان پیش دیگران، خودی نشان بدهد، او را مجبور به حفظ کردن قرآن یا کارهایی از این دست میکنند. و برای رسیدن به این منظور، کودک را از انجام بازی و کودکی کردن محروم یا محدود میکنند این گونه رفتارها علاوه بر آسیبهای روحی فراوانی که به کودکان میزند، موجب بیزاری و دلزدگی آنان از دین میشود؛ زیرا انسان چه بزرگ باشد چه کوچک، از هر چیزی که او را وادار به انجام آن کنند متنفر میشود.
اهمیت رعایت تدریج و توجه به ظرفیت کودک در آموزش مفاهیم دینی
یکی از نکات بسیار مهم در شیوهی تربیت دینی به خصوص در زمینهی تربیت اعتقادی، رعایت اصل تدریج و توجه به ظرفیت متربی است.
پیشوای ششم و رئیس مذهب حقه ی جعفری یعنی امام صادق علیه السلام میفرماید:
إِذَا بَلَغَ الْغُلَامُ ثَلَاثَ سِنِينَ فَقُلْ لَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَبْلُغَ ثَلَاثَ سِنِينَ وَ سَبْعَةَ أَشْهُرٍ وَ عِشْرِينَ يَوْماً ثُمَّ يُقَالُ لَهُ قُلْ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ أَرْبَعُ سِنِينَ ثُمَّ يُقَالُ لَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ قُلْ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ خَمْسُ سِنِينَ ثُمَّ يُقَالُ لَهُ أَيُّهُمَا يَمِينُكَ وَ أَيَّهُمَا شِمَالُكَ فَإِذَا عَرَفَ ذَلِكَ حُوِّلَ وَجْهُهُ إِلَى الْقِبْلَةِ وَ يُقَالُ لَهُ اسْجُدْ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ سِتُّ سِنِينَ فَإِذَا تَمَّ لَهُ سِتُّ سِنِينَ قِيلَ لَهُ صَلِّ وَ عُلِّمَ الرُّكُوعَ وَ السُّجُودَ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِينَ فَإِذَا تَمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِينَ قِيلَ لَهُ اغْسِلْ وَجْهَكَ وَ كَفَّيْكَ فَإِذَا غَسَلَهُمَا قِيلَ لَهُ صَلِّ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ تِسْعُ سِنِينَ فَإِذَا تَمَّتْ لَهُ عُلِّمَ الْوُضُوءَ وَ ضُرِبَ عَلَيْهِ وَ أُمِرَ بِالصَّلَاةِ وَ ضُرِبَ عَلَيْهَا فَإِذَا تَعَلَّمَ الْوُضُوءَ وَ الصَّلَاةَ غَفَرَ اللَّهُ لِوَالِدَيْهِ إِنْ شَاءَ اللَّه-
امالی صدوق، ص۳۹۱
وقتی که کودک به سه سالگی رسید، هفت بار به او بگو «لا اله الا الله»؛ سپس رهایش کن تا برسد به سه سال و هفت ماه و بیست روز و بعد به کودک هفت بار بگو «محمدٌ رسولُ الله»؛ بعد رهایش کن تا چهار سالش تمام شود. وارد پنج سال که شد هفت بار به او بگو «صلی الله علی محمد و آل محمد» و بعد رها شود. بعد به او بگو «دست راستت کدام است؛ دست چپت کدام است». وقتی آنها را شناخت، رویش را به سمت قبله کن و بگو «سجده کن»؛ بعد رهایش کن تا شش سالش تمام شود و بعد به او بگو «نماز بخوان» و رکوع و سجود را به او یاد بده. وقتی که هفت سالش تمام شد وضو گرفتن را به او تعلیم ده و هنگامی که توانست صورت و دست را بشوید بگو نماز بخوان. سپس رهایش کن تا نُه سالش تمام شود؛ این جا آموزش وضو کامل می شود و دستور نماز داده می شود و به خاطر آن تنبیه می شود. وقتی وضو و نماز را یاد گرفت، خدا پدر و مادرش را میآمرزد ان شاء الله.
توجه به سن در تربیت دینی کودکان
امام صادق علیه السلام مراحل تدریجی آموزش اعتقادات به کودکان را در این حدیث چنین تبیین فرمودهاند:
تا سن 3 سالگی نیازی نیست چیزی به کودک یاد داده شود. وقتی که او به سن 3 سالگی رسید باید فقط اساس مسائل اعتقادی یعنی ذکر لاالهالاالله و معنای آن را به او آموخت. پس از این آموزش، دستور حضرت برای گام بعدی و تثبیت همین مطلبِ آموخته شده، این است که او را رها کنید تا به بازی و سرگرمی خویش بپردازد.
باید توجه داشت، برخلاف تصور بعضیها که فکر میکنند اصرار کردن، سؤال و جواب کردن و... کودک را رشد میدهد، آنچه موجب رشد کودک میشود، همین رها کردن است.
در شیوه تربیتی امام صادق علیهالسلام برای آموزش مفاهیم دین به کودک، دست کم هفت ماه و بیست روز زمان لازم است تا اعتقاد به توحید در ذهن کودک جا بیفتد. پس از این مدت - که کودک به بازی و سرگرمی خویش مشغول است - و در مرحله بعدی، امام علیه السلام برای آشنایی کودک با اصل نبوت، از والدین میخواهد که کودک را با نام پیامبر خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله آشنا کنند و دوباره او را به حال خود رها سازند تا به بازی و سرگرمی خویش مشغول باشد تا چهار سالش تمام شود. آن موقع، فرستادن صلوات بر محمد و آل محمد را به او بیاموزند تا با اصل امامت نیز آشنا شود.
یعنی نهایت توقعی که از یک کودک تربیت یافته با روش امام ششم علیه السلام میرود این است که در پنج سالگی بتواند لا اله الا الله بگوید و نام رسول خدا صلی الله علیه و آله را بداند و قادر به فرستادن صلوات باشد.
به این ترتیب اگر یک کودک پنج ساله به حفظ قرآن، دعا و نماز میل و علاقهای نداشت، اصلاً جای نگرانی نیست؛ چون در طول همین دو سال، سه اصل مهم اعتقادی را - که بخش اعظم دین است - در قالب 3 جمله ی لاالهالاالله، محمد رسول الله و ذکر صلوات به او آموزش دادهایم.
موضوع تدریج و توجه به ظرفیت متربی در مکتب تربیتی امام صادق علیه السلام به قدری اهمیت دارد که برای آموختن همین سه جمله به کودک، دو سال زمان اختصاص میدهد.
این مکتب، تا پنج سالگی کودک را ملزم به انجام هیچ عمل دینی دیگری نمیداند. وقتی که کودک به سن پنج سالگی رسید و توان تشخیص دست چپ و راستش را پیدا کرد، نوبت به آموزش قبله و سپس آموزش انجام سجده به کودک میرسد و دوباره باید او را رها کرد تا به بازی بپردازد. به همین ترتیب در هفت سالگی آموزش نماز به کودک و در هشت سالگی وضو گرفتن را به او یاد داد می دهند و در مابقی ایام، انجام بازی و کودکی را برای کودک به رسمیت میشناسد. اگر والدین با یک کودک در طول این هشت سال چنین رفتاری داشتند آن وقت است که در نه سالگی میتوانند او را به نماز خواندن وادار کنند.
آموزش مفهوم مرگ و معاد برای کودکان
نکته دقیق دیگری که باید در این حدیث امام صادق علیه السلام به آن توجه کرد این است که حضرت هیچ اشارهای به آموزش اصل معاد به کودک در این سن نمیکند.
کودک خردسال، معنای مرگ را به خوبی نمیفهمد؛ لذا مادامی که کودک به مردن توجه پیدا نکرده لزومی ندارد با او راجع به مرگ صحبت کرد. بحث درباره قیامت نیز برای کودک مفید نیست؛ چون در بحث قیامت هم به ناچار باید بحث مرگ و مردن و بعد از مرگ را مطرح کرد. برای کودک، تصور جدایی از پدر و مادر بسیار وحشتناک است. همچنین بنا بر بعضی روایات، کودک در هفت سال نخست زندگی باید آزاد و خوش باشد. (یرخی الصبی سبعاً (2)) اگر کودک به یاد مرگ باشد، دیگر با فراغ بال و آزادانه نمیتواند بازی کند و سرخوش باشد. اصولا اندیشهی فردا در مخیلهی کودک راه ندارد. او در امروز زندگی میکند.
خلاصه نکات آموزش دین به کودکان
والدین برای اینکه فرزندشان در بزرگسالی تکالیف دینی را انجام دهد باید به نکاتی توجه کنند و آن ها را به کار بندد. نخست این که بدانند خداجویی و دینداری امری فطری است و والدین موظفند که بستر مناسبی برای شکوفایی آن در فرزندشان فراهم کنند و دوم آن که توجه کنند که تربیت امری تدریجی است و در هر سنّی باید به اقتضاء ظرفیت کودک به او آموزشهای لازم را بدهند. طبق حدیث امام صادق علیه السلام درهفت سال اول، کودک هیچ کاری جز بازی نباید بکند و در این دوره، فقط در قالب سه جمله کوتاه آموزش هایی به او داده میشود (لاالهالاالله (توحید)، محمدرسولالله (نبوت) و صلوات (امامت)) که هر یک از این عبارتها را در زمان مشخصی باید به او آموزش داد و مطرح کردن اصل معاد در این سن برای کودک هیچ ضرورتی ندارد.
پاورقی ها
- فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ (سوره روم، آیه30)
نیز حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که فرمودند: كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ حَتَّى يَكُونَ أَبَوَاهُ يُهَوِّدَانِهِ وَ يُنَصِّرَانِه بحار الانوار، جلد ٣، صفحه ٢٨١.
دیدگاه خود را بنویسید