ریشهیابی و نشانههای تنبلی
"تنبلی"، ویژگی ناپسندی است که انسان را از موفقیت در امور دین، دنیا و آخرت بازمیدارد. به تأیید عقل و تجربه امری روشن است که یکی از پیش شرطهای توفیق انسانهای موفق، دور بودن آنها از صفت تنبلی بوده است.
تنبلی علاوه بر سیره عقلا، در بسیاری از روایات نیز مورد نکوهش واقع شده است.[1] تا آنجا که حتی در دعاهایی که توسط اهل بیت علیهم السلام به شیعیان تعلیم داده شده؛ موارد فراوانی وجود دارد که آن ذوات مقدسه از خداوند درخواست میکنند که خداوند آنان را از تنبلی و کسالت به دور دارد.
به طور مثال، امام زين العابدين عليهالسلام در دعاى مكارم الاخلاق به خداوند چنین عرضه میدارد:
و لا تَبتَليَنِّي بالكَسَلِ عن عِبادَتِكَ و لا العَمى عن سبيلِكَ و لا بالتعرُّضِ لخِلافِ مَحَبَّتِكَ . (صحیفه سجادیه، دعای بیستم)
و مرا در عبادتت به سستی و تنبلى، و در مسیر عبودیتت به نابینایی [و گمراهى]، و پرداختن به آنچه برخلاف محبّت و دوستى توست، دچار مگردان.
درنتیجه یکی از موارد ضروری برای مربیان تربیتی، کوشش برای درمان این بیماری اخلاقی در امر تربیت متربیان است. از آن جا که ادارهی کلاسِ مذهبی باید به صورت گروهی و عملی[2] باشد و این کار مستلزم، همکاری شاگردان با مربی است؛ اگر شاگردان راحتطلب باشند، و تنبلی کنند، هدف مربی اعتقادی که همان افزایش بازدهی کلاس است، دور از دسترس خواهد بود.
علاوه بر این، مربی دینی موظف است در فرایند تربیت دینی، نسبت به تنبلی شاگرد خود حساس باشد و در این راه برای پیشگیری یا درمان آن چارهجویی کند. چون در غیر این صورت از همین مسیر، آسیبهای مخرب تربیتی در آینده به سراغ متربی خواهد آمد.
از آنجا که معمولاً به دلیل عدم توجه یا تصور نادرست رایج توسط خانوادهها و مربیان، این موضوع مورد غفلت واقع میشود و در نتیجه عواقب زیانباری برای متربیان به دنبال دارد؛ حساس بودن نسبت به تنبلی شاگرد، ضرورت دوچندانی دارد.
1- علل و عوامل موثر تنبلی[3]
مربی برای درمان مشکل تنبلی در شاگردان خود، ابتدا باید عوامل تشکیلدهنده آن را بشناسد و سپس با کمک و همکاری خانواده نسبت به رفع آنها اقدام کند.
1-1- معاشرت و دوستی با راحتطلبان
در میان گروه سنی نوجوانان و جوانان، معاشرت با دوستان همسن و سال، یکی از موثرترین عوامل شکلگیری یک رفتار در بین آنهاست. دوست، هم میتواند اثر مخرب و هم تأثیر مثبت بر رفتار و اندیشهی دوست خود داشته باشد. بیشک اخلاق و رفتارِ دوستان در یکدیگر اثر دارد و انسانها حجم قابل توجهی از اخلاق و رفتار خود را از اخلاق و رفتار دوستانشان دریافت میکنند.
به همین سبب است که آیات و روایات متعددی، مؤمنان را از دوستی و معاشرت با افراد فاسق برحذر داشتهاند. بهعنوان نمونه، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید:
«المَرْءُ على دينِ خليله وقرينِهِ» (الكافى، ج ٢، ص ٣٧٥، باب مُجالسة أهل المعاصی، ح٤)
«هر انسانی بر آیین و روش دوست و همنشینش، خود است.»
با ذکر این مقدمه روشن میشود که معاشرت با دوستِ تنبل موجبات ایجاد روحیهی تنبلی در میان دوستان خود میشود. در روایات حتی از تکیه و اعتماد کردن به افراد سست و تنبل در کارها نهی شده است.[4] به بیان دیگر، بر اساس احادیث، انسان نباید با افراد راحتطلب دوستی کند.
معلم دینی نیز باید با شناخت این عامل، همواره از یک سو به صورت غیرمستقیم شاگردان را از رفاقت با این دسته افراد بر حذر دارد و از سوی دیگر به صورت صریح خانوادهها را نسبت به این مسئله حساس کند. چون متأسفانه خانوادهها در این زمینه حساسیت چندانی به خرج نمیدهند.
2-1- سبک زندگی مرفه و تأمین فوری خواستهها در دوران رشد
در جامعه امروز با ارتقای سطح مالی و جایگاه اجتماعی بسیاری از خانوادهها، زندگی مرفه به یک نوع سبک زندگی تبدیل شده است. در این نوع سبک زندگی، امکان این که فرزندان رفاهزده و به دنبال آن راحتطلب شوند بسیار بالاست. اگر چه هستند خانوادههایی که از لحاظِ سطحمالی در وضعیت مطلوبی قرار دارند، اما در خرج کردن کاملاً حساب شده عمل میکنند و از تأثیر این موضوع در امر تربیت غافل نیستند.
مربیان و به خصوص خانوادههای دارای امکانات بیشتر، باید توجه داشته باشند که دسترسی فرزندان یا شاگردان به تمایلاتشان همواره باید مشروط باشد. آن شرط هم باید همان تلاشی باشد که برای به دست آوردن آن خواسته انجام میدهند. اگر همهی خواستههای افراد در سنین پایین، غیرمشروط تأمین شود؛ در سنین بالا آنها دچار تنبلی خواهند شد و این قاعده را نخواهند پذیرفت که باید برای تحقق خواستههایشان تلاش کنند. خانواده باید بداند که پول و امکانات نباید جای تلاش را بگیرد. معلم اعتقادی هم باید این عاملِ خلق راحتطلبی را به خانواده هشدار دهد و خود نیز در کلاس، جهتِ اعطای امتیاز، جایزه و اجابت خواسته شاگردان، شرطی از جنس تلاش را تنظیم کند. مربی دینی باید بداند نسبت به شخصیت شاگرد و پرورش مثبت آن، مسئول است. هم او و هم خانواده نباید نسبت به این مسئله کوتاهی کنند زیرا بخش مهمی از شخصیت نوجوان به این مسئله وابسته است. در حدیثی از امیرمؤمنان علیهالسلام نقل شده که فرمودند:
«مَن لم يُجهِدْ نَفسَهُ في صِغَرِهِ لَم يَنبُلْ في كِبَرِهِ» (غررالحکم، ص443)
هر کس در دوره خردسالی به خودش، سختی و زحمت ندهد در دوران بزرگسالی فرد شاخصی نخواهد شد.
نبیل در کلام عرب به انسان کامل و شریف میگویند. امام علیه السلام در این سخن به معلمان و والدین میفرمایند: نوجوان و جوانی که هیچ زحمتی را متحمّل نمیشود، در سنین بالا آن شخصیتی که از او انتظار میرود، در او محقق نخواهد شد.
بدون تردید خسارتهای تأمین بیچون و چرای خواستهها، در آینده مشاهده خواهد شد. مانند بذری که بعد از گذشت مدتی طولانی به ثمر مینشیند.
لازم به یادآوری است که در هفت سال نخست زندگی ، فرزندان صرفاً تقاضا دارند، و مرتب خواستههایی مطرح میکنند و بازیگوش هستند. از هفت سال دوم، آنها در کنار خواستهها حرف شنوی هم دارند اما عقلشان هنوز کامل نیست. در هفت سال سوم با این که هنوز خواسته دارند اما عقلشان هم تکامل یافته و البته ارادهشان نیز فعال شده است یعنی میتوانند مقاوت کنند. لذا بهترین دوره برای عدم شکلگیری تنبلی در نوجوانان دوره دوم رشد آنهاست که نباید خواستههایشان در این دوره غیرمشروط اجابت شود.
3-1- دوری کردن خانواده از سختیها و صبوریهای طبیعی زندگی
افراد تلاشگر این روحیهی تلاشگری را در کجا و چه موقعتی آموخته اند؟ قطعا در مواجه با سختیها و مشکلات. امروزه خانوادهها فارغ از سطح مالی معمولاً به دنبال این هستند که فرزندانشان سختی نکشند. در این مسئله نمونهها فراوان است. از ورزش نکردن گرفته تا آسانگیری در بیدار شدن صبح زود و یا کمک نکردن فرزندان در کارهای منزل.
اگر خانواده همهی مشکلات فرزندش را حل کرده باشد، او در کجا میتواند سعی و کوشش برای رسیدن به اهدافش و پشت سرگذاشتن سختیها را یاد بگیرد؟ خانواده نه تنها باید از سبک زندگی مرفه به دور باشد؛ بلکه حتی در صورت داشتن تمکن مالی هم، باید گاهی سختیهایی نیز برای فرزندان بهقدر وسع و توانشان فراهم آورد.
قاعدهی اصلی این است که انسانهای موفق، انسانهای پرتلاشی هستند نه لزوماً پراستعداد! اگر فرزندان در دورهی رشد تلاشگر نباشند، آسیب رشدی رخ میدهد. در روایتی از امیرمؤمنان علیهالسلام نقل است که فرمودهاند:
«مَن لَم يُجهِد نَفسَهُ في صِغَرِهِ لَم يَجِد راحَةً في كِبَرِهِ»(عیون الحکم، ص446)
هرکسی در دوره خردسالی به خودش، سختی و زحمت ندهد، در بزرگسالی احساس راحتی نخواهد کرد.
در این کلامِ منسوب به امیرمومنان علیهالسلام، بر این نکته تأکید شده که اگر انسان در سنین پایین، تلاشگر باشد در بزرگسالی طعم راحتی را خواهد چشید. مهم نیست پولِ زیاد دارد یا خیر، از سلامتی و رفاه برخودار است یا خیر. طبق کلام فوق کسی که سختی نکشیده مُدام در نارضایتی قرار دارد و همیشه غصه میخورد و همیشه فقط نقاط منفی زندگی را میبیند.
4-1- غفلت از ممکن نبودن آسایش مطلق
از جمله عوامل بروز تنبلی و راحت طلبی، این نکته است که افراد تصور میکنند که اصولاً راحتی مطلق در عالم دنیا وجود دارد. لذا به دنبال دست یافتن به آن هستند. معلم تربیتی باید این گفتمان را برای شاگرد و والدین او نهادینه کند که اساساً در دنیا سختی و آسانی با هم آمیخته است. اتفاقاً پذیرش این نگاه، خود موجب راحتتر شدن زندگی میشود. از بین رفتن آسایش، درتوقع و انتظاری است که انسان از زندگی و دنیا دارد. در همین زمینه از امام سجاد علیهالسلام نقل است که فرمودند:
«مَنْ طَلَبَ الْغِنَی وَ الْأَمْوَالَ وَ السَّعَةَ فِی الدُّنْیا فَإِنَّمَا یطْلُبُ ذَلِک لِلرَّاحَةِ وَ الرَّاحَةُ لَمْ تُخْلَقْ فِی الدُّنْیا وَ لَا لِأَهْلِ الدُّنْیا إِنَّمَا خُلِقَتِ الرَّاحَةُ فِی الْجَنَّةِ وَ لِأَهْلِ الْجَنَّة» (خصال، ج1، ص64)
کسی که به دنبال ثروت و اموال و وسعت در زندگی دنیا میرود مقصودش آسایش است و آسایش در دنیا و برای اهل دنیا خلق نشده و آسایش فقط در بهشت و برای اهل بهشت آفریده شده است.
در دنیا هر کس، چه در بُعد مادی و چه در بُعد معنوی به هر موفقیتی رسیده، تنها از طریق تلاش بوده است. طبق کلام فوق که تجربه نیز مؤیّد آن است، هرگز بدون تلاش، انسانِ راحتطلب به ثروت و رفاه نمیرسد.
در بُعد معنوی نیزچنین است. آنکه مأنوس به دعا و مناجات است، در راه دعا و نیایش تلاش میکند و روزی خاص خود را دارد. در اصل انسانِ خدادوست مدام خود را در راه رضای الهی خسته میکند. چنانچه امیرمؤمنان علیهالسلام فرمودند:
«القَلبُ المُحِبُّ للّه يُحِبُّ كَثيرا النَّصَبَ للّه ، وَالقَلبُ اللاّهي عَنِ اللّه ِ يُحِبُّ الرّاحَةَ» (مجموعه ورام، ج2، ص78)
قلب دوستدار خدا، خستگی برای خدا را بسیار دوست دارد و قلب بیخبر از یاد خدا، آسایش را دوست دارد.
طبق کلام فوق، انسان از سه حال خارج نیست یا در شب، هنگامِ خواب هیچ احساس خستگی نمیکند که مشخص است در روز تلاشِ مناسبی انجام نداده است که خسته شود. که این موردِ رضای الهی نیست. یا احساس خستگی میکند اما این خستگی حاصل از تلاش برای معصیت بوده نه در مسیر بندگی که این هم ناپسند است اما درحالت سوم، فرد، خسته از تلاشی است که در طی روز در راه کسب رضای الهی صورت داده که این رفتار و تلاش، نتیجه برآمده از قلبِ سرشار از محبت خداست.
5-1- الگوی رفتاری: راحتطلب بودن والدین یا مربیان
نکته مهم تربیتی که در موارد متعدد ساری و جاری است، نگاه فرزندان به نوع رفتار والدین و مربیانشان است. فرزند یا شاگرد بیش از آنکه به گفتار والدین یا مربی دینی خود توجه کند به رفتار آنان مینگرد. به تعبیر دیگر اگر رفتار آنها با گفتارشان متناقض بود، حتماً رفتار آنها را ملاک قرار میدهد. مربی یا والدین اگر خود راحتطلب باشند نباید توقع داشت که مخاطبی که مورد تربیت آنان است، تنبل بار نیاید.
لذا هم باید به صورت غیرمستقیم تنبلی را نکوهش کرد و هم باید خود به صورت عملی تنبلی را کنار گذاشت. حتی اگر والدین یا مربی مذهبی راحتطلب نیستند باید این امر را کاملا به صورت آشکار بروز دهند تا سایرین ببیند که آنان خود به حرفشان پایبند هستند و هدفشان از توصیه به عدم تنبلی صرفاً راحتی خودشان نیست و گرنه متهم به استثمار یا بهرهکشی از دیگران میشوند.
2- نشانههای انسان تنبل
مربی تربیتی ابتدا باید نشانههای فرد تنبل را بشناسد تا به درستی بتواند مصادیق آن را در میان شاگردان تشخیص دهد. این نشانهها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: یکی نشانههای نگرشی حسی و دوم نشانههای رفتاری. در این بخش، به برخی از مهمترین نشانههای راحتطلبی اشاره میشود.
2-1- نشانههای نگرشی - حسی
الف) عدم تمایل به سختی کشیدن
بهطور طبیعی همهی انسانها از سختی دوری میکنند اما اگر این نشانه، کنار نشانههای دیگر قرار گرفت، میتوان حکم به تنبل بودن یک فرد داد. افرادی که میان کارهای آسان با بازدهی پایین و کارهای سخت با بازدهی بالا، اولی را انتخاب میکنند به احتمال فراوان راحتطلب هستند.
ب) سطح انتظارات بالا نسبت به دیگران
کمال گرایی، به ویژه در انتظار داشتن از سایرین نیز از جمله نشانههای تنبلی است. به طور کلی راحتطلبی عمدتاً با قناعت در تعارض است. ممکن است فرد تنبل خودش در جهت پیشرفت تلاش نکند، اما معمولا انتظار دارد دیگران این کار را برای او انجام دهند.
ج) بیانگیزگی و بیحالی
عدم وجود انگیزه و شور و نشاط نیز یکی از نشانههای احساسی تنبلی در میان افراد در دوره رشدی هفت سال اول و دوم است.
د) احساس نارضایتی مداوم
ناشکری، غرزدن، شاکی بودنِ مدام نیز از جمله صفات انسانهای تنپرور است. عموماً نشانه انسان ناراضی، بیصبری است. فردی که برای رسیدن به خواستههایش صبر ندارد معمولاً ناشکر و شاکی است.
2-2-نشانههای رفتاری
الف) مسئولیتگریزی
افراد تنبل از پذیرش مسئولیت فرار میکنند. تذکر این نکته بجاست که گاهی شاگرد یک مسئولیت خاص را نمیپذیرد و حالت دیگر این است که همیشه از پذیرش مسئولیت اِبا دارد، در حالت دوم، میتوان به نشانهی رفتاری تنبلی حکم داد زیرا پذیرش غیرعاقلانه هر مسئولیتی فارغ از توان، نشانه بیخردی است.
ب) غفلت از بندگی
لذت بیش از حد در زندگی حتی اگر حلال باشد ناخودآگاه انسان را به فراموشی خدا میرساند و این وادی منجر به غوطهور شدن در گناه میشود. بدین ترتیب لازم به ذکر است که تنبلی از شایعترین عوامل کاهلنمازی است.
ج) تمایل به انجام امور کوتاه و زود بازده
انسانهای تنبل چون صبور نیستند، مدام به دنبال مشاغل و سرمایهگذاریهای زود بازده هستند و تاب و تحمّل برنامهریزیهای بلند مدت را ندارند.
د) به تأخیر انداختن امور
یکی دیگر از ویژگیهای رفتاری انسانهای تنبل، تسویف یا همان به تأخیر انداختن کارها است. انسانهایی که راحتطلب نیستند مگر در موارد استثناء در اسرع وقت امور محوله خود را انجام میدهند.
خلاصه و جمعبندی:
خلاصهی آنچه گفتیم این است که یکی از صفات مذموم که در روایات هم ناپسند شمرده شده صفت «تنبلی» است. خانوادهها و مربیان موظفند از وقوع آن در فرزندان و متربیان خود جلوگیری کنند و در صورت بروز، در رفع آن بکوشند تا آنان در آینده دچار عواقب زیانبار آن نشوند.
وجود «معاشرت و دوستی با راحتطلبان» ، همچنین «سبک زندگی مرفه و تأمین فوری خواستهها در دوران رشد» و نیز «دوری کردن خانواده از سختیها و صبوریهای طبیعی زندگی»، و همین طور «غفلت از ممکن نبودن آسایش مطلق در دنیا» و سر آخر، «الگوی رفتاری راحتطلب بودن خود والدین یا مربیان» را به عنوان علل و عوامل موثر در تنبلی مطرح ساختیم.
در پایان نیز جهت تشخیص صحیح این مشکل در افراد، به جستجوی نشانههای این معضل در افراد پرداختیم و این نشانهها را در دو بخش «حسی» و «رفتاری» یافتیم. نشانههای حسی را در «عدم تمایل به سختی کشیدن»، «سطح انتظارات بالا نسبت به دیگران»، «بیانگیزگی، بیحالی و احساس نارضایتی مداوم» مشاهده کردیم و نشانههای رفتاری در افراد تنبل را «مسئولیتگریزی»، «غفلت از بندگی خدا»، «تمایل به انجام امور کوتاه و زود بازده» و «به تأخیر انداختن امور» دانستیم و هر یک را به اختصار توضیح دادیم.
1-برای نمونه: امام باقر علیهالسلام فرمودند: « الكَسَلُ يُضِرُّ بالدِّينِ و الدُّنيا » (بحارالانوار، ج64، ص180)؛ امیرمومنان علیهالسلام فرمودند: آفَةُ اَلنَّجَاحِ اَلْكَسَلُ (غررالحکم، ص280)
2-به مقاله 10 نکتهی طلایی برای پیشگیری از شایعترین مشکلات کلاسهای مذهبی، نکته ششم مراجعه کنید.
3-علل گوناگون در این زمینه وجود دارد، از علل جسمانی گرفته تا عوامل روانی. در این نوشتار سعی شده به عواملی که بیشتر با خانواده مرتبط است اشاره شود.
4-و لا تَتَکِل فِی اُمُورِکَ عَلَی کَسلانَ (غررالحکم، حدیث10205)
دیدگاه خود را بنویسید