مربی اعتقادی، نیاز همیشگی بشر

هنگامی که انسان از مادر متولد می‌شود به تعبیر قرآن هیچ نمی‌داند؛ چنان که فرموده است: 

«وَاللَّهُ اخْرَجَكُم مِن بُطُونِ امَّهاتِكُمْ لا تَعَلمُونَ شَيئاً»1

«و خداوند شما را از شکم های مادرانتان خارج کرد در حالی که هیچ نمی دانستید.»

به مرور زمان با الگو گرفتن از والدین و محیط اطراف، آگاهی ها و توانایی هایش افزایش می‌ یابد. ضمیر کودک در ابتدا مانند لوح سفیدی است که هر نقشی را می‌توان در آن به تصویر کشید و شخصیت، منش و رفتارهای بعدی او را شکل داد. اگر چه عوامل فراوانی در شکل گیری شخصیت کودکان و نوجوانان تأثیرگذارند؛ اما مهم ترین و مؤثرترین نقش‌ها به عهده‌ی خانواده و پس از آن به عهده‌ی معلم است. از این روست که در تمام جوامع، معلمان جایگاه بسیار ممتازی در رشد و ارتقاء فرهنگ آن جامعه دارند.

معمولا والدین و معلمان نیازهای زندگی دنیایی و جسمی انسان و درس هایی که موجب بدست آوردن رفاه و آسایش زندگی دنیاست را به فرد می‌آموزند. اما خداوند، این انسان را فقط برای زندگی در این دنیا نیافریده و آفرینش او کاملاً هدفدار است. شناخت آن هدف و حرکت به سمت آن، به زندگی انسان ها معنا و جهت می‌دهد. بر این اساس، عقیده نقش بزرگی در زندگی فردی و اجتماعی دارد، چنان که خداوند سبحان می‌فرماید:

«کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَی شَاکِلَتِهِ»2

هر کس بر حسب ساختار(عقیدتی) خود، عمل می‌کند.

هیچ انسانی با پیروی از حدس و گمان خویش به تنهایی قادر به درک و طی این مسیر نیست. همینجاست که نیاز به یک راهنما و مربی اعتقادی برای او از هر نیاز دیگری مهم تر است تا بتواند اعتقاد درست و مسیر رسیدن به غایت مطلوب را از او بیاموزد.

معلم اعتقادی، راهنمای انسان ها به سوی هدف آفرینش است

خالق هستی به حکمت بالغه‌ی خویش همه‌ی موجودات را برای انسان و انسان را برای عبودیت و بندگی خویش آفریده است چنان که خود در حدیث قدسی فرموده است:

« عَبْدی خَلَقْتُ اَلْأَشْیَاءَ لِأَجْلِکَ وَ خَلَقْتُکَ لِأَجْلِی» (3)

و از مهربانی خویش مسیر سعادت و رستگاری انسان را در انجام بندگی خویش تعیین کرده و پیامبران را برای راهنمایی و ارشاد آن ها به این صراط مستقیم، با نشانه های روشن ارسال کرده است.

خداوند نخستین معلم و مربی اعتقادی است

مربی دینی

نخستین معلم در نظام آفرینش، خودِ خداوند متعال است. او در اولین آیاتی که بر پیامبرش (صلی الله علیه و آله) نازل فرموده، خودش را به عنوان معلم معرفی می‌کند؛ آنجا که می‌فرماید : 

«الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِعَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ»4

«(خداوند) کسی است که به وسیله قلم تعلیم داد. و به انسان آن چه را نمی‌دانست آموخت.»

و پس از خود، پیامبرش را - که شریف ترین و گرامی ترین مخلوق اوست - نیز به کار معلمی و تربیت اعتقادی و اخلاقی انسان ها گمارده است.

جایگاه تربیت دینی و تربیت اعتقادی در قرآن

جای جای قرآن و روایات به اهمیت دانش، تربیت و تعلیم، به ویژه تربیت دینی اشاره شده و اهمیت فراوان آن بر کسی پوشیده نیست. به طور مثال در آیه 32 سوره مائده خداوند می‌فرماید:

«وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا» (5)

«و هر کس، انسانى را از مرگ رهایى بخشد، چنان است که گویى به همه مردم حیات بخشیده است.»

اگر چه مفهوم ظاهری این آیه اشاره به مرگ و حیات مادّى است، اما مهم‌تر از این دو، مرگ و حیات معنوى، یعنى گمراه ساختن یک نفر، یا نجات او از گمراهى است. چنان که در روایتی از سماعه نقل شده که می‌گوید: از امام صادق (علیه السلام) تفسیر آیه ی فوق را پرسیدم آن حضرت فرمود:

«مَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ ضَلَالٍ إِلَی هُدًی فَکَأَنَّمَا أَحْیَاهَا وَ مَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ هُدًی إِلَی ضَلَالٍ فَقَدْ قَتَلَهَا.» (6)

هر کس فردی را از گمراهی به هدایت آوَرَد، گویا او را زنده کرده و هر کس فردی را از هدایت به گمراهی بکشاند، او را به قتل رسانده است.

جایگاه معلم دینی و مربی اعتقادی در روایات معصومین علیهم صلوات الله

در روایات معصومین علیهم السلام روایات فراوانی در تکریم علم و جایگاه معلم اعتقادی وارد شده است که نشان از اهمیت ویژه‌ی این موضوع در مکتب اهل بیت علیهم السلام دارد. به طور نمونه، این فرمایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام است که به او فرمود: 

«لَأن يَهدي اللّهُ على يَدَيكَ رجُلاً خَيرٌ لَكَ مِمّا طَلَعَت علَيهِ الشَّمسُ و غَرَبَت.» (7)

اگر خدا یک انسان را به ‌دست تو هدایت کند، برای تو از همه‌ی آن چیزی که خورشید بر آن تابیده، بهتر است.

روشن است که منظور از هدایت کردن در این روایت مثلاً آموزش معادلات جبری یا ترکیبات شیمیایی و قواعد فیزیکی به ناآگاهان این امور نیست. بلکه منظور، دست‌گیری از افراد گمراه در باورهای اعتقادی است.

اولویت تصحیح و اصلاح اعتقادات بر جهاد فی سبیل الله

مربی اعتقادی

معروف است که در بحبوحه‌ی جنگ جمل مردی صحرانشین در گرماگرم نبرد و وسط چکاچک شمشیرها از امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید: آیا خدا یکی است؟!

اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام ازعدم موقعیت‌شناسی او به خشم آمدند و به او به خاطر این پرسش بی جا اعتراض کردند.

امیرالمؤمنین علیه السلام - که خود برترین مربی اعتقادی و معلم دینی است- وقتی اعتراض یاران خویش را دید؛ فرمایشی تاریخی و نکته‌ای بسیار مهم را ایراد فرمود و با این کلام از اهمّیت مباحث اعتقادی پرده برداشت. حضرت فرمود:

«دَعوهُ، فَاِنَّ الَّذی یُریدُهُ الاَعرابِیُّ هُوَ الَّذی نُریدُهُ مِنَ القَوم!» (8)

او را رها کنید. که آنچه این بادیه نشین می‌طلبد، همان خواسته‌ای است که ما از این گروه (جَمَلیان) داریم.

امام (علیه‌السّلام) می‌توانست پاسخ این پرسش را به شخص دیگر یا فرصتی دیگر وا گذار نماید؛ اما این کار را نکرد. بلکه همان‌جا در وسط میدان نبرد پاسخ پرسش اعتقادی او را داد و هم به همه‌ی تاریخ اعلام کرد که اصولاً حتی نبرد و جهاد امیرالمؤمنین علیه السلام با دشمنانش برای تسلط و زیر نفوذ گرفتن آنان نیست؛ بلکه مقصود او خراب کردن سدها و برداشتن موانعِ روشن شدن حقایق و برای معرفت (شناخت)، ادراک و آگاه شدن است.

جهاد علی علیه السلام برای آزاد ساختن انسان ها از بند عقاید خرافی و فراهم ساختن فضای مناسب برای عقاید درست و شکوفایی باورهای علمی و حقیقی است 

ویژگی های یک معلم دینی و مربی اعتقادی خوب

پس از تبیین جایگاه مربیان اعتقادی و معلمان دینی باید به این پرسش پاسخ داد که معلم دینی خوب و مربی اعتقادی شایسته کیست و چه خصوصیاتی را داراست؟

در دنیای پرهیاهوی فعلی که بازار شیاطین از هر سویی دین و دینداران را به چالش می‌کشند؛ یکی از مهمترین موضوعاتی که در امر تربیت دینی حائز اهمیت است وجود معلمان دینی و مربیان اعتقادی است که خود دارای اعتقادات درست باشند و روح خود را از آلایش‌ها پیراسته و به مکارم اخلاق آراسته باشند. همچنین دغدغه و اشتیاق برای هدایت و ارشاد فرزندان این مرز و بوم را داشته باشند. همچنین اشراف کافی به موضوعات روز و نقشه های فریبنده و ابزارهای متنوع شیاطین در گمراهی جامعه را داشته باشد.

ایده آل آن است که همه‌ی مربیان مذهبی، دارای صفات فوق باشند چرا که آن چه بسیار بیشتر از گفتار مربیان بر متربیان تأثیر می‌گذارد؛ رفتار و کردار آن هاست. چون مربیان نقش الگو را برای متربیان دارند و بیشتر از گفتار، با رفتار خویش به صورت غیر مستقیم درهای معرفت را به روی دانش آموزان خویش می‌گشایند و راه و رسم زندگی صحیح را به آن ها می آموزند و زمینه ساز تربیت انسان هایی  پرهیزکار ، کارآمد، هوشیار و در یک کلام شیعه‌ای شایسته برای حضرت صاحب الزمان علیه السلام می‌شوند. 

همچنین بخوانید: ویژگی‌های شخصیتی یک مربی اعتقادی اثرگذار در تربیت دینی

در محضر امام ششم علیه السلام

در حدیثى دیگر در کتاب کافى از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که آن حضرت مى‌فرمایند:

«إِنَّ الْعَالِمَ إِذَا لَمْ یَعْمَلْ بِعِلْمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقُلُوبِ کَمَا یَزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفَا» (9)

هنگامى که دانشمندی به دانش خویش عمل نکند، پند و اندرز او از دل ها فرو مى‌ریزد (و به آن اثر نمی‌کند) همچنان که قطرات باران از سنگ سخت فرو مى‌ریزد (و در آن فرو نمی‌رود.)

اول مربی خویش باش

امیرالمؤمنین علیه السلام که خود بزرگترین مربی انسان هاست این درس بزرگ را به تمام مربیان می‌دهد که:

«أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی وَاللَّهِ مَا أَحُثُّکُمْ عَلَى طَاعَة إِلاَّأَسْبِقُکُمْ إِلَیْهَا وَلاَ أَنْهَاکُمْ عَنْ مَعْصِیَة إِلاَّ وَأَتَنَاهَى قَبْلَکُمْ عَنْهَا» (10)

«اى مردم! قسم به خدا که من هرگز شما را به هیچ عبادتی ترغیب نمى‌کنم مگر آن که پیش از شما، خودم به آن دستور عمل مى‌کنم و هرگز شما را از انجام هیچ گناهی نهی نمی‌کنم، مگر آن که خودم پیش از شما از انجام آن عمل دورى مى‌کنم».

این موضوع به بیانی جامع در فرمایشات امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه نقل شده است که می فرمایند:

«مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً، فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ؛ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ؛ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا، أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ» (11)

امام(علیه السلام) در این کلام نورانی سه نکته‌ی اساسی را یادآور می‌شوند: نخست مى فرمایند: «کسی که خود را در جایگاه راهنما و معلّم دیگران قرار می دهد، باید پیش از تعلیم دیگران به تعلیم خود بپردازد و در مقام تربیت دیگران، پیش از تربیت به زبان، به تربیت با عمل همّت گمارد.»

این نکته امری واضح و مسلّم است که تا انسان خودش چیزى را نداشته باشد نمى تواند آن را به دیگران اهدا کند. چه زیبا گفته است جامی شاعر در کتاب هفت اورنگ که:

خشک ابرى که بود ز آب تهى / کى شود منصب او آب دهى (12)

از این ها گذشته، مردم سخنان کسى را که در رفتارش از گفتار خودش نشانی ندارد و به گفته های خویش در عمل پایبند نیست، هرگز نخواهند پذیرفت چرا که می‌پرسند: اگر او به حرف های خود باور دارد پس چرا به آن عمل نمی‌کند؟! براین اساس است که امام(علیه السلام) در دومین فراز فرمایش خویش مى‌فرمایند: «و پیش از آنکه با زبانش به تأدیب و تعلیم دیگران بپردازد باید این کار را با رفتار خویش انجام دهد.» مثلاً اگر پزشک متخصصی درباره‌ی ضررهای استعمال دخانیات ساعت ها سخنرانی کند ولی خودش سیگار بکشد، دیگران چه قدر از گفتار و هشدارهای او درس می‌گیرند؟

این موضوع را ملک الشعراِ بهار در حکایتی زیبا به زبان شعر بیان می‌کند تا آنجا که می‌گوید:

تو بر نیکویی پشت پا می‌زنی / پس آنگه به نیکی صلا می‌زنی

تو بد را نخستین ز خود دورکن / سپس دیگران را ز بد دورکن

تب‌آلوده درمان تب چون کند / رطب‌ خورده‌ منع رطب چون کند

چو حاکم کند می شبانگاه نوش / نبندد به‌ حکمش‌ دکان‌، می‌فروش

کسان بهره یابند از آثار خویش / که خود کار بندند گفتار خویش (13)

امیرالمؤمنین علیه السلام در سومین و آخرین بخش گفتار خویش ضمن تأکید بر دو نکته‌ی پیشین نکته‌ی دقیق دیگری را مطرح می کنند و مى‌فرمایند: «کسى که به تعلیم و ادب کردن خویشتن مشغول است از کسى که معلم و مربى مردم است سزاوار احترام بیشتری است.»

درس رسمی، سر به سر قیل است و قال

مربیان دینی

اهمیت رعایت مواردی که در بالا آمد در مورد مربیان اعتقادی و معلمان دینی صد چندان است. چرا که در جامعه امروز ما در آموزش و پرورش، از درس های رسمی دینی و اعتقادی که در مدارس به دانش آموزان عرضه می‌شود نمی‌توان طرفی بست. معلمان دینی رسمی اگر خود دغدغه نداشته باشند هیچ ثمره‌ای از این کلاس ها حاصل نخواهد شد. به قول شیخ بهایی:

درس رسمی سر به سر قیل است و قال / نه از آن کیفیتی حاصل نه حال

اما اگر مربیان به کار خویش باور داشته باشند و به نتایج خلأ آموزش های دینی و اعتقادی در رفتار و گفتار افرادی که هر روزه با آن ها سر و کار دارند، توجه بیشتری داشته باشند؛ به ضرورت و اهمیت کار خویش بیشتر پی می‌برند. و با جدیّت بیشتری قدم در این مسیر می‌گذارند. در این صورت، برای تأثیرگذاری بیشتر ابتدا باید مهارت های خویش را در امر آموزش مسائل دینی و اعتقادی افزایش دهند. برای رسیدن به این مسیر چه باید بکنند؟

مأموریت مؤسسه بصائر: تعالی تربیت دینی

با توجه به اهمیت و ضرورت آنچه گفته شد، لزوم آموزش و تربیت مربی اعتقادی و معلم دینی و همچنین ارتقاء و تعمیق مستمرّ باورهای صحیح اعتقادی و عادت های پسندیده اخلاقی در میان این عزیزان، همچنین دسترسی به محتواهای مناسب و منطبق با مسائل و چالش های روز، از جمله نیازهایی است که نبود یا کمبود آن ها به شدت در میان جامعه احساس می‌شود. موسسه بصائر با درک این نیازها از بدو تأسیس با همفکری و تلاش صاحب‌نظران دغدغه‌مند همواره می‌کوشد تا با تهیه‌ی محتواهای مناسب و همچنین برگزاری دوره‌ها و کلاس های گوناگون، گوشه‌ای از این نیازها را مرتفع نماید.

نتیجه و خلاصه: جایگاه مربی اعتقادی

اهمیت معلم و جایگاه آن در میان جوامع بر کسی پوشیده نیست. در اسلام نیز معلم و به ویژه مربی اعتقادی دارای جایگاهی بسیار ممتاز است تا آنجا که خداوند خودش را معلم و مربی اعتقادی می‌داند و پیامبرانش را نیز برای تعلیم بندگانش فرستاده است. طبق آیات قرآن و روایات معصومین علیهم السلام اگر کسی بتواند یک نفر را هدایت کند مانند آن است که همه‌ی انسان ها را زنده کرده است. و اولین گام در این موضوع تربیت اعتقادی است. اما مربی قرآن خوب و مربی دینی شایسته کسی است که ابتدا به تعلیم و تربیت خویش در مسیر بندگی خداوند بپردازد سپس به ارشاد دیگران اقدام کند تا بیشتر از آنکه کلامش در متربیانش تأثیرگذار باشد رفتار او موجب تربیت آن ها شود.

یکی از راهکارهای انجام این مهم برای مربیان و معلمان اعتقادی شرکت در دوره های آموزشی و همچنین استفاده از بسته های محتوایی مؤسسه بصائر است که توسط کارشناسان و متخصصان امر تهیه و ارائه می‌شود.


پی‌نوشت‌ها:

  1.  سوره نحل آیه 78
  2. سوره إسراء آیه 84.
  3. کلیات حدیث قدسی ج۱ ص710
  4. سوره علق آیات 4 و 5
  5. سوره مائده آیه 32
  6. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۱۲/ الکافی، ج۲، ص۲۱۰/ الأمالی للطوسی، ص۲۲۶/ العیاشی، ج۱، ص۳۱۳/ المحاسن، ج۱، ص۲۳۱/ وسایل الشیعه، ج۱۶، ص۱۸۷
  7.  الکافی، جلد۵، صفحه۳۶ 
  8. التوحيد، جلد1، صفحه83
  9. الکافی، جلد1، صفحه44
  10. نهج البلاغه ( نسخه صبحی صالح) حکمت 73
  11. همان
  12. هفت اورنگ جامی – سایت گنجور
  13. کلیات ملک الشعراِ بهار – سایت گنجور